پایگاه مقاومت امام هادی(ع)روستای دم افشان

کوهپیمایی خانوادگی بمناسبت دهه فجر 94 دهه فجر مبارک کوهپیمایی خانوادگی بمناسبت هفته بسیج هفته بسیج گرامی باد. آيا ميدانستيد 44 رويداد فاجعه خونين در سرزمين منا تصاوير نادر و قديمي از حال و هواي مراسم حج مراسم تشیع و تدفین شهدای گمنام


آرم کوکاکولا و توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)

 

شما کافیست یک برچسب نوشابه کوکاکولا را از روی بدنه بطری جدا کرده و به پشت آن نگاه کنید ، فکر میکنید چه چیزی را خواهید دید ....... بله درست است آرم کوکاکولا از پشت به اینصورت خوانده میشود ( لا محمد - لا مکه ) یعنی نه محمد و نه مکه

    فکر میکنید تصویر زیر مربوط به چه چیزی است ...... درست حدس زدید آرم شرکت نوشابه سازی کوکاکولا ، آرم به ثبت رسیده و رسمی این شرکت آمریکائی ، اما .....


شاید صدها بار این آرم را در فروشگاهها دیده باشید و صدها بار از این نوشابه خورده باشید اما چیزی که به فکر هیچ کس نمیرسد این است که این آرم یک اهانت به پیامبر اسلام و شهر مکه که قبله همه مسلمانان است را به دنبال خود دارد بدون اینکه افراد معمولی به آن دقت کنند ، درست شنیدید یک اشتباه کاملا عمدی در طراحی این آرم

شما کافیست یک برچسب نوشابه کوکاکولا را از روی بدنه بطری جدا کرده و به پشت آن با دقت نگاه کنید ، فکر میکنید چه چیزی را خواهید دید ، من که از تعجب چشمانم گرد شد ....... بله درست است آرم کوکاکولا از پشت به اینصورت خوانده میشود ( لا محمد - لا مکه ) یعنی نه محمد و نه مکه

با یک خط بسیار زیبا و در عین حال حرفه ای از یک طرف ( لامحمد - لامکه ) به زبان عربی دیده میشود و از طرف روی آن کلمه کوکاکولا به زبان انگلیسی و به همان شکل و شمایل صحیح آن را خواهید دید ، که نشان از حرفه ای بودن طراح این آرم و یک قصد عمدی که در آن پنهان است را دارد ..... اما چرا ؟


من خیلی سعی کردم که خودم را قانع کنم که این یک تصادف است و عمدی نبوده اما هر چه که این آرم را زیر و رو کردم بعنوان کسی که درس طراحی آرم را خوانده ام و به نوعی کارشناسی آن را میتوانم انجام دهم دیدم نه تصادفی در کار نیست ، نظر شما چیست آیا کوکاکولا یا طراح آرم آن واقعا قصد چنین کاری را داشته و شرکت کوکاکولا چه توجیهی برای این کار دارد . ضمنا کوکاکولا در ایران دارای نمایندگی است و نوشابه های آن را هر روز من و شما میخریم !

اما مدتها بعد از انتشار این خبر به یک مطلب علمی برخورد کردم که نتیجه تحقیقات یک ژاپنی به نام ایموتو و در مورد اسرار آب است که سی دی فارسی آن که توسط دکتر شاهین فرهنگ با نام اسرار آب بازگو میشود را میتوانید در اینترنت خریداری کنید .

آقای ایموتو بعد از هزاران آزمایش از انواع آبهای جهان در محل های مختلف ، از آبهای چشمه ها و رودها و دریاها تا آب بطری و لوله کشی انواع نقاط جهان متوجه میشود که بلور های منجمد آبها بسته به محل ذخیره و نگهداری آن زشت یا زیبا میشوند مثلا اگر بر روی بطری اب بنویسید شیطان یا کفر یا به آن فحاشی کنید به هر زبانی که باشد آب زشت میشود ولی اگر بنویسید خدا ، کعبه ، مادر ، لبخند یا آیات قران را روی بطری آن بنویسید و سایر کلمات زیبای دیگر ، به هر زبانی که باشد بلور های آب زیبا و منظم میشود و نکته جالب اینجاست که بیش از هفتاد درصد بدن ما را همین آب تشکیل میدهد و در روایات هم داریم که فلان سوره یا دعا را بر آب بخوانید یا بر ظرف آب بنویسید و به بیمار دهید که شفا می یابد که نشان دهنده اثر پذیری آب است

حالا موقعی که شما نوشابه یا در اصل آبی را میخورید که روی بطری آن کفر و توهین به دین خدا نوشته است در واقع ذره ذره کفر و بی غیرتی دینی را به بدن خود تزریق میکنید و شاید تعجب نداشته باشد اگر وقتی میزان اعتقاد و ایمان و غیرت مذهبی خود را با ده سال پیش مقایسه میکنید درک میکنید که اعتماد و ایمان شما به دین و خدا بسیار سستر از سالهای قبل است ، بدون آنکه دلیل منطقی و واقعی آنرا پیدا کنید و فقط به بهانه ای در انتقاد از عملکرد حکومت یا آخوندها در فرار دینی مردم اکتفا میکنید و شاید هیچگاه نمپرسیم که شاید اشکال از خوراک بدن و روح خود ما باشد که هر چیزی را در رزق خود وارد میکنیم

منبع:http://sajed.blogsky.com/1389/02/17/post-3/



:: برچسب‌ها: آرم, کوکاکولا, توهین, پیامبر, اکرم, (صلی الله علیه و آله), ,

نویسنده : فریدون تاریخ : 24 / 6 / 1391

شهادت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد... (Imam Sadiq

شهادت امام جعفر صادق (ع) بر تمامی شیعیان تسلیت باد...

و همچنین قطعه شعری با نام اشک ملایک تقدیم به شما محب اهل البیت :

زین ماتمی كه چشم ملایك ز خون، ترست

گویا عزای صادق آل پیمبرست...

 

 

 

 

زین ماتمی كه چشم ملایك ز خون، ترست

گویا عزای صادق آل پیمبرست...

یا رب چه روی داده، كزین سوگ جانگداز

خلقی پریش خاطر و، دلها پر آذرست

مُلك و مَلك به ناله و افغان و اشك و آه

چون داغدار، حضرت موسی بن جعفرست

خون می رود ز فرط غم از چشم شیعیان

زیرا كه قلب عالم امكان مكدرست

منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین

اما به خُلد، غمزده زهرای اطهرست

او گرچه كشت خسرو دین را ولی به دهر

نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست

تن در نداد بر ستم و، این كلام نغز

بر پیروان حق و عدالت مقررست:

آزاد مرد، تن به زبونی نمی دهد

مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست

تنها نه اشكبار چشم صفا زین عزا بود

دلهای شیعیان همه از غم مكدرست



:: برچسب‌ها: شهادت, امام, جعفر, صادق, اشعار, پايگاه, امام, هادي, دم, افشان,

نویسنده : فریدون تاریخ : 21 / 6 / 1391

عکس/ تراشیدن ریش آیت الله خامنه ای به دست ساواک و واکنش ایشان

هنگام برگشت آن افسر عبوس آقای خامنه ای را دید و با زبان تمسخر از فاصله ای که دور هم بود صدا بلند کرد:«آشیخ! ریش‌ات را زدند من هم با همان صدای بلند گفتم: بله و با خنده ادامه دادم الحمدالله مدت‌ها بود چانه ام را ندیده بودم که دیدم… احساس کردم من هیچ ناراحتی ندارم. شاید تعجب کرد. دلش می خواست که من ناراحت و متاسف و غمگین بودم که نبودم.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

شنیده شده بود که ریش روحانیون را در زندان می‌تراشند. از بیرجند که راه افتاده بودند این فکر رهایش نمی‌کرد گاه موهای نه چندان پرپشت خود را می‌کشید تا به دردی که با کشاندن تیغ بر صورتش برمی‌خواست، عادت کند.«وحشت عظیمی از آن آنچه در بیرجند انتظارش را داشتم و آن عبارت بود از تراشیدن ریش، خشکِ خشک.. منتظرش بودم.»

و آن لحظه از راه رسید و در انباری سابق باز شد. آرایشگر یک گروهبان در چهارچوب در ظاهر شدند. یک صندلی هم با خود آورده بودند. به او اشاره کردند که بیاید و روی صندلی بنشیند. شنیده بود بعضی روحانیون هنگام تراشیدن ریش مقاومت کرده‌اند. شاید حضور گروهبان برای مقابله با این مقاومت ها بود. «مقاومتی نداشتم و نکردم. آماده بودم. چون می دانستم فایده ای ندارد. دست و پای من را می‌گیرند و بعد مقداری کتک می‌زنند و بعد آن کاری که نباید بشود… خواهد شد.»

نشست. منتظر بود دست آرایشگر بالا بیاید و لبه تیغ را روی صورت او مماس کند ناگهان دید آن چه روی صورت او به راه افتاده دستگاه مو زن است. تمام نگرانیها و انتظارهای موحش غیب شان زد. «این قدر خوشحال شده بودم… که بی اختیار با این سلمانی و آن گروهبان مرتب بنا کردم حرف زدن و خندیدن… تعجب می‌کردند اینها که من چه طور آخوندی هستم که دارند ریشم را کوتاه می‌‍کنم و من این قدر خوشحالم… {تمام که شد} به او گفتم استاد این آینه را بده چانه ی خودم را چند سال است ندیده‌ام… خنده اش گرفت. آینه اش را داد. بنا کردم به صورتم نگاه کردن. دیدم بله؛ آدم مثل این که خودش را درست نمی‌شناسد.»

… هنگام برگشت آن افسر عبوس آقای خامنه ای را دید و با زبان تمسخر از فاصله ای که دور هم بود صدا بلند کرد:«آشیخ! ریش‌ات را زدند من هم با همان صدای بلند گفتم: بله و با خنده ادامه دادم الحمدالله مدت‌ها بود چانه ام را ندیده بودم که دیدم… احساس کردم من هیچ ناراحتی ندارم. شاید تعجب کرد. دلش می خواست که من ناراحت و متاسف و غمگین بودم که نبودم.

 

منبع: کتاب «شرح اسم»



:: برچسب‌ها: اخلاق, عرفان, سیره, حالات بزرگان, انقلاب, عکس تراشیدن ریش آیت الله خامنه ای به دست ساواک ,

نویسنده : فریدون تاریخ : 17 / 6 / 1391

عصر حجر

عصر حجر

برگشت گفت: آخه این چیه سرت کردی ، مثل امل ها !!!  مثل اینکه باورت نشده قرن بیست و یکه و شبیه مردم عصر حجر می گردی !!! گفتم: واقعاْ ؟! عصر حجر یعنی کی ؟! گفت:چه مي دونم 14 قرن پيش....

نظر یادت نره همسنگر



:: برچسب‌ها: حجاب وآرامش, حجاب در جامعه, حجاب و عفاف, حجاب زن ایرانی, دین و حجاب, مذهب و حجاب, حجاب اسلامی, بی حجابی,

ادامه مطلب...
نویسنده : فریدون تاریخ : 15 / 6 / 1391



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به پایگاه مقاومت امام هادی(ع)روستای دم افشان مي باشد.